logo پـــروژه‌هـا
En

ریتا
مارهـاگ

backمایع نروژی

back آثارimages

مجموعه‌ پرفورمنس‌های مایع نروژی طی چندین سال متأثر از عناصر مختلف مسیر تکامل خود شکل می‌گیرد: «رنگ سیاه و سفید که از منظر بصری و زبانی دارای بیشترین تضاد است، پوست که میانجی و حدفاصل میان فرد و جهان قرار می‌گیرد، و هویت که در زمینه‌های مختلفِ تولیدات هنریِ من‌ــــ‌بخصوص کارهای اولیه‌ام که بر زنانگی و مردانگی، کودکان و بزرگسالان‌ تمرکز دارد‌ــــ‌وجه محوری دارد.» مایع نروژی به مسأله‌ی هویت در جدال میان فرد و ملت می‌پردازد. درک فردی و ملیِ ما اغلب در تضاد با یکدیگر عمل می‌کنند. همین گفته در مقایسه‌ی «واقعیت» با ایده‌ی ملت و همچنین مفهوم فرد صادق است: نروژ کشوری با منابع طبیعیِ بکر معرفی می‌شود بطوریکه در حقیقت ما هفتمین کشور بزرگ صادرکننده‌ی نفت در جهان هستیم. فرد در میان یک فرهنگ متوسط سنتی که ریشه‌ در زندگی روستایی دارد و یک جامعه‌ی نامحدود، بین‌المللی و پساصنعتیِ مبتنی بر اطلاعات و رسانه در نوسان است.

پرفورمنس‌های گفت‌گوی درونی با آبی کلاین (۲۰۰۵) و ورای (۲۰۱۰) شاید جزو نخستین کارهای مجموعه‌ی مایع‌ نروژی محسوب شوند. مارهاگ در این اجراها، بجای پنج‌ لیتر نفت که معادل حجم خون بدن انسان است، از مایعات رنگی دیگر به منظور تأکید بر اهمیت بدنِ تراوش‌کننده‌ی زن استفاده می‌کند و این ویژگی زنانه را نشانه‌ی قدرتِ مولد و فراوانی می‌داند. در اجراهای بعد، او از نفت به عنوان مواد و مصالح کارش استفاده می‌کند تا به موضوع هویت فردی و ملی نزدیک شود. در سال‌های اخیرتر، مارهاگ علاوه بر نفت همچنین اشیائی مثل ورق آینه‌ی اکریلیک و رنگ جلا را که از نفت مشتق شده‌ به اجرای خود وارد می‌سازد. ریشه‌ی اصلی مایع‌های مختلف مورد استفاده در مجموعه‌ی مایع نروژی عمدتاً به بدن (خون و شیر) یا تکنولوژی (محصولات نفتی) باز می‌گردد. این مواد و رنگ‌هایشان دارای پیوستگی فرهنگی قوی‌ هستند و تصاویری را تداعی کرده که از جنبه‌ی حسی و فکری جذاب است.

به عنوان مثال، مکان اجرای مایع نروژی در لوفوتن نروژ (۲۰۱۱) ساحل گیمسویا است‌ــــ‌یکی از سواحل جزایر لوفوتن که به دریای نروژ و نوردلند VI ،VII و ترومسو II مشرف است و به نبردگاهِ [استخراج] نفت و حفظ طبیعت تبدیل شده است. نفت، رنگ سفید را به سیاه تغییر می‌دهد و نهایتاً پوست و ماسه‌های ساحل [در طول پرفورمنس] از نفت سیاه می‌شوند. پنج لیتر نفت مشابه حجم خون بدن یک شخص بزرگسال، پیش از آنکه هنرمند به سمت دریا برود و در کام امواج کشیده شود، جذب لباس سفید او می‌شود. بدن [جسد] او نهایتاً با امواج به ساحل آورده می‌شود. یک سال بعد، اما مارهاگ تدبیر دیگری می‌اندیشد و موقعیت اجرای او وجهی واقع‌گرایانه‌تر و درعین‌حال سوررئال‌تر می‌یابد. او وان حمام لعابی و قدیمی خود را بر لنگرگاه قایقش در یکی دیگر از سواحل لوفوتن سوار می‌کند. وان با یک بشکه نفت پر شده است. هنرمند وارد ساحل تمیز شده و خود را درون وانِ انباشته از مایع سیاه فرو می‌برد. او پس از بیرون‌آمدن از وان، خود را به دریا می‌اندازد، شنا کرده و دور می‌شود. شش ماه بعد، سنارویوی وان حمام در گالری بونینگتون (دانشگاه ناتینگهام) دوباره اجرا می‌شود. این اجرا به دلیل حضور مخاطبان زیاد، شرایط بسیار متفاوتی نسبت به اجرای قبلی [در ساحل] داشت. این بار به دلیل حضور فیزیکی گالری و بوی شدید نفت، اجرای مارهاگ تداعی‌ها‌ و تفسیرهای مختلفی را به همراه دارد که چنین چیزی هرگز در اجرای لوفوتن امکان‌پذیر نبود. اگرچه مخاطب انگیسی چندان با اقتصاد سیاسیِ نفت بیگانه نیست، اما جنبه‌های دیگری از این اجرا مبتنی بر وجوه مبهم و/یا هستی‌شناسانه‌ی آن میان دیوارهای گالری روشن می‌شود. رابطه‌ی جامد با مایع، نفت با بدن، و تنِ خشک و سفید با نفتِ براق و خیس نوعی ناآرامی ناشی از حالاتی چون سیاه‌ـ‌ـ‌سفید و سوژه‌ـ‌‌ـ‌ابژه را در بینندگان دامن می‌زند. این چالش با کاربرد زبان شاعرانه برای یک پدیده‌ی سیاسی و اقتصادی، که در جهانی پیچیده به یک اندازه می‌تواند انتزاعی و ملموس‌ باشد، همچنان ادامه دارد.

 

ـــــــــ
https://www.ritamarhaug.com/image.html
http://artperformance.over-blog.fr/article-norwegian-liquid-rita-marhaug-2011-photo-emilie-marhaug-125190432.html
کِلی، تریسی. «تخلف‌های بدنی و حوزه‌های برهم‌خورده.» در بدن‌ مایع، مغز جامد، ویرایش ریتا مارهاگ. نروژ: پابلیش، ۲۰۱٧