این نوشته مقالهای است از تریسی کِلی در کتاب کیرا اُرایلی: بدونعنوان (بدنها) (۲۰۱۸) و اساساً مطالعهای است بر روی اجرای اُرایلی بدونعنوان (بیهوشی) که در فستیوال هنر اجرایی اسپیل (۲۰۰٧) در انگلستان نمایش داده شد. در نگاه اول، کِلی از پرداختن به اثر به شیوهای تفسیری یا بررسی ابعاد کار اُرایلی به عنوان یک هنرمند اجتناب کرده استــــاو درعوض به صدای روایتگری تبدیل میشود که جزئیات و مراحل شیوهی کار اُرایلی را با خواننده در میان میگذارد. اما روایت کِلی طرحی داستانی داشته (به همراه پیشنویس، نوشتهی اصلی و پینویس) و برخورد او با انتخاب واژگان نمایشی و شاعرانه است. او از مدوسای افسانهای برای شخصیت اجراگر و تماشاگر (به عنوان همدست) استفاده کرده است. کل متن حول این مضمون شکل گرفته و به گونهای پیش میرود تا خواننده بتواند تفسیر خود را از آن داشته باشد و با شیوهی کار اُرایلی ارتباطی شخصی برقرار سازد: اینکه چطور اجراگر از بدن خود به عنوان مکان فرهنگ، هویت، جنسیت و سیاست استفاده میکند، چطور ارتباط میان بدنها به یک بدن واحد، یک گذشته، یک سرانجام، یک مسئولیت، و یک «ما» و نه یک «من» ختم میشود؟
کیرا اُرایلی از دل روشنایی ضعیفی ظاهر میشود، با قدمهایی رو به عقب که با صدای یک مترونوم تنظیم میشوند، با آئینهی کروی کوچی در یک دست (برای دیدن پشت خود هنگام حرکت و ارتباط با مخاطبان) و چاقوی جراحی کوچکی در دست دیگر، عریان با لبها و کفشهای پاشنهدار قرمزرنگ و پَری روی سر. چهرهی اجراگر فقط از درون آئینهای که در مقابل صورت خود گرفته مشخص است و به کمک آن «نگاه خیرهی مخاطبان را بر روی سطح سیقلی آئینه ثبت میکند. چشمها قفل شده و مخاطب به همدستان مدوسا بدل شده است. او برای کشتار آمده، امشب خونریزی خواهد شد.» به عقیدهی کِلی، ارتباط با اجرای اُرایلی چندان ساده نخواهد بود چراکه او کلیهی کدهای مرسوم تماشاگربودن را به شیوهای ساختارشکنانه بازسازی کرده است (به چالش کشانده و ازنو تعریف کرده): «در سرتاسر اجراء مخاطب با جهانی در درون جهانی از روابط قدرت آشنا میشود.» بدن اُرایلی سرتاسر زخمهایی قدیمی است. او به عقب خم شده و روی یکی از آن زخمها را که بر پشت کشالهی ساق پای راستش است (و سپس کشالهی پای چپ) تیغ میکشد و با دست آن را باز کرده تا خون بیرون بزند. در اینجا کِلی اجرای اُرایلی را دارای کیفیتی مجسمهایشکل دانسته که با افسانهی مدوسا همراه میشود: «در هرلحظه تماشاگران وزن و گرانش سنگی را دارند که هر مجسمهسازی به دنبال شکلدهی به آن است. اما این اُرایلی است که مخاطبان را میتراشد، شکل میهد، چاقو را هدایت کرده، زخم را باز میکند و به شیوهای نمایشگونه چاقو را بیرون آورده و گوشت خود را میکَند.» تماشاگران حسی از مسئولیت را که توسط اُرایلی به آنها منتقل شده تجربه میکنندــــاما با سرعتِ بالای حرکت به اطراف و فاصلهی کمی که او از مخاطبان خود دارد «هرگونه تماسی کُشنده است.» تماشاگران یکدیگر را هل داده تا کوچکترین صحنهای را از دست ندهند، تماشاگران [اما] در یک لحظه مبهوت و ساکت میشوند.
__
کِلی، تریسی. «بیهوشی: من/ما مدوسا.» در کیرا اُرایلی: بدونعنوان (بدنها)، ویرایش هریت کورتیس و مارتین هارگریوز. بریستول: اینتلکت، ۲۰۱۸.