مفهوم تناقض احتمالاً در درجهی نخست نشاندهندهی افقهای محدود انسان است و هنر نیز قبل از هر چیز پدیدهای انسانی است. تناقضها در عین حال از وحدت و کثرت برخودارند و در ما گسست و جدایی ایجاد میکنند اما واژگانی از این دست همچنین فضایی مستقل برای آنچه مخالف و وفاقناپذیر است، ایجاد میکند. به عقیده من، هنر نیز امکان ایجاد چنین فضاهایی را برای حفظ و نمایش تضادها دارد. زبان غیرگفتاریِ تصویری و مادی میتواند جذابیت بیشتری برای عواطف و واکنشهای بیواسطهی ما ایجاد کند. دستگاه ادراکی ما در یک تجربهی هنری فعال میشود و واکنشهای عاطفی میتواند تحلیل عمیقتر یا فهم بیشتری دریافت کند. من تضاد و تناقض را همچون زندگی و مرگ، نور و تاریکی، یأس و لذت که الگوهایی کهن هستند، عناصر بنیادی حیات میدانم و فاصله یا تنش میان اضداد را منبع بالقوهای برای درک تقابلها میدانمــــدرست مثل طیف خاکستری که ما را به شناخت سیاه و سفید رهنمود میسازد.
ریتا
مارهـاگ
ریتا مارهاگ (کتاب هنرمند)
