نوشتهی پیشرو دربارهی در سالن (۲۰۰۶/٧) مجموعهای از رویدادهای پژوهشی است که با مشارکت زندهی هنکاک و کِلی در یک سالن خالکوبی در ناتینگهام برگزار شده است. این مجموعه از رویدادها «به دنبال شیوهای است که در آن فرد با بدن خود خاطرات فرد دیگر را بتواند تجسم بخشد و یا روشی که افراد به کمک آن بتوانند/نتوانند یکدیگر را مورد بازپرسی قرار دهند.» در طول اجراء مشارکتی در سالن، طرحی بر روی کمر کِلی خالکوبی میشود که از کاغذدیواری راهروی خانهی قدیمی مربوط به دوران کودکی همکارش ریچارد هنکاک گرفته شده و مخاطبین حاضر در این اجراء نیز به طور همزمان شروع به روایت خاطرات شخصیشان کرده و آنها را از نهانگاههای درون بدن خود بیرون میکشند. راهرو خود تداعیگر «فضایی گذرا است که افرادْ مسیرشان را در آن به سوی مقصدی دیگر بایگدیگر جابجا میکنند.»
خوردن پوستها با تعریف خاطرات کودکی ریچارد از زبان خود او آغاز میشود که چگونه تابش نور و بازی آن بر روی گلهای پراکندهی کاغذدیواری کنجکاویاش را بر میانگیخت. همزمان او از شرایط سخت چند بیماری پوستی میگوید که در کودکی از آنها رنج برده و تجربهی تماشای زیباییِ کاغذدیواری را به بازی هولناک بر روی پوست خود در آن سالها گره میزند: «وقتی با حولهی خشک ضربهی آرامی به پاها زده میشد، تودهی مایعی از انگشتانِ بدون پوست پا بیرون میزد که با جذب نور همچون کریستالهای نمکِ روی کاغذدیواری [کریستالهایی که از رطوبت درون دیوارها شکل میگرفت] میدرخشید. مادربزرگم را به یاد میآوردم که هربار با افتادن تکههای ریختهشدهی کاغذدیواری برای تعویض آنها چه زحمتی میکشید. اما کاغذ و پوستههای گوشتی هر دو نهایتاً محکوم به ریختهشدن بودند.» برای اینکه جای انگشتانش نماند ریچارد کمرش را به دیوار میچسباند تا بافت برجستهی گلهای کاغذدیواری را حس کندــــتماسی که با خراش و سوزش همراه بود.
خاطرات ریچارد (خاطرات جوهری) با سوزنهای خالکوبی به درون پوست کمر کِلی نقش میشدند، همچون خراشی که کاغذدیواری وصلهدوزیشدهی گلدار روی کمر ریچارد میانداختــــفروبردن خاطراتی جسمانی و جابجایی آن به درون بدن کِلی. کِلی در این خصوص و به نقل از رُزی بریدوتی به نوعی [باز]نمود اشاره میکند که شامل تعامل میان درجاتی از ذهنیت یا جابجایی موقعیتهای ذهنیِ قدرتمند میشود: «بدن به عنوان ماهیت مجسمِ سوژه محل تکثیر انواع گفتمانها، دانشها و هنجارها است.» خوردن پوست بیش از آنکه به معنای خوردن یا تصاحب آن باشد، همانطور که سارا احمد و جکی استیسی نظر السپت پروبین را به بحث میگذارند، مواجههای ژرف و تغییرشکل مرزهای میان خود و دیگری است. کِلی همچنین این مرزها را محل منازعه دانسته و از این حیث که با گذر زمان جابجا شده و تحلیل میروند شبیه به پوست میداند.
ــــ
کِلی، تریسی. «خوردن پوستها: جوهر، کاغذ و گوشت در شش روش،» ان.وای.ایکس. یک شبانه، شماره ۸: ویژهنامهی پوست (۲۰۱۳): ٤۹-٤۰.